اشتباهــــی... !

اشتباهــــی... !

...از عشـــــق که حرف می زنی یاد حبـــــابی می افتم که به تلنگری بند است
اشتباهــــی... !

اشتباهــــی... !

...از عشـــــق که حرف می زنی یاد حبـــــابی می افتم که به تلنگری بند است

تمام شد .

هیچکـس ...

اینچنین فجیـع بـه کـشتـن خـود بـر نخـواست
کـه من بـه  زندگــی  نشستــه اَم . . .


احمد شاملو

حتی... حتی... حتی ...

پَـر گرفتم . . .

حتی پـرواز را هم تجربه کردم . . .

کاش زودتر می رفـــــــــــــتی . . .


!

بغض هایم را به آسمان ِ خدا سپرده ام...

خدا بخیر کند باران امشب را...


بی چار ِگی... !

تاریکی و روشنی هر دو با هم هجوم می آورند ...

عریان و بی پروا ...

حق انتخاب هم ندارم !

خیال باتو بودن...

خیال همقدمی با تو در زمستان را

خراب می کند این ردپای یکنــــفره !


کاش که بارون بباره...


باران تنها نیست .

تنها هم نمی گذارد باشی ....

سقف چتر ، جان می دهد برای باهم بودن...

برای حرفهایی از جنس لطافت قطرات باران...

برای قدم زدن های بی ملاحظه ...

برای عکس ...

 برای ثبت خاطراتی از جنس همیشه ...

 باران تنها نیست تنها نمی گذارد باشی ...

به یک حس شیفتگی بسیار در قطرات باران دچارت می کند ...

 همین است که هرکجا هم که باشی ...

 چه از باران بگریزی چه اتصال پیدا کنی به راه رفتن در زیر باران ...

 هرگز تنها نخواهی ماند .

 کافی است...

 یاد آن لحظه بیفتی ...

 باران تنها نیست ، تنها هم نمی گذارد بمانی...


بارون...

وقتی بارون میباره ...

میرم زیر بارون بدون چتر...

سرمو رو به آسمون میکنم تا قطره های بارون تو صورتم بخوره

... تا نکنه کسی اشکامو ببینه ... اونقدر زیر بارون میمونم تا سرتا

پام خیس خیس میشن .... اونقدر زیر بارون میمونم تا به خودم
بلرزم ....

اون وقت همه عشقمو از عمق وجودم حس میکنم ... و در اوج

اشک ریختن ته دلم خوشحالم که هنوز عشقت رو تو دلم دارم ...


آپیها

خیلـــــی قشنگه ... :)

آپلود عکس رایگان و دائمی


چاووشی _ دوست داشتم


تو این فکر بودم که با هر بهونه

یه بار آسمونو بیارم تو خونه
حواسم نبود که به تو فکر کردن
خود آسمونه ِ  خود آسمونه ِ
تو دنیای سردم به تو فکر کردم
که عطرت بیاد و بپیچه تو باغچه
بیای و بخندی تا باز خنده هاتو
مثل شمعدونی بذارم رو طاقچه
به تو فکر کردم به تو آره آره
به تو فکر کردم که بارون بباره
به تو فکر کردم دوباره دوباره
به تو فکر کردن عجب حالی داره
تو و خاک گلدون با هم قوم و خویشین
من و باد و بارون رفیق صمیمی
از این برکه باید یه دریا بسازی
یه دریا به عمق یه عشق قدیمی
دوست داشتم با... تمام وجودم
عزیزم هنوز هم تو رو دوس دارم
الهی همیشه کنار تو باشم
الهی همیشه بمونی کنارم


به تو فکر کردم به تو آره آره
به تو فکر کردم که بارون بباره
به تو فکر کردم دوباره دوباره

به تو فکر کردن عجب حالی داره


توَلد خــودَم ...

زانوی غم بغل گرفته ای که چه ؟
بلند شو
بایست رو به روی آینه
و تکرار کن ;
دوستم ندارد ؟
خوب نداشته باشد !
دلتنگی هایم را نمی فهمد ؟
خوب نفهمد !
بغض هایم را شانه نیست ؟
خودم که هستم !
همه را می بیند الا من ؟
من که خودم را می بینم !
خودم و آن ها که دوستم دارند . . .
یکی از همان ها هم خدا ...
حالا بخند . . . بلندتر !
موهایت را شانه کن
برای خودت شیرینی بیاور
موسیقی دلخواهت را بگذار پخش شود . . .
بنشین کنار ایوان
بی خیال سرمای پاییزی!
و هر که را دیدی در حال گذر
برایش دستی تکان بده . . .
حالا دیدی تا چه حد خوشبختی ؟

دوست داشتن
همین لحظه هایی ست
که هیچکس حالت را نمی فهمد ...
حتی او که
صاحب دوست داشتنت است ...
همین لحظه ای ست ...
که می فهمی گاهی
خدا چشمک می زند و می گوید ,
دیدی باز هم
شتابان رفتی و راه مرا گم کردی ؟
اما من هنوز هم هستم . . .
تا به همیشه هستم .
+خدا جونم شکرت... 
دانلود آهنگ جدید

داشتن... :)

از دست دادن هر آنکه دوستش میداشتم آزار دهنده بود !
گرچه اکنون متقاعد شده ام که هیچکس ، کسی را از دست نمی دهد :)
زیرا هیچکس مالک کسی نیست .
این تجربه واقعی آزادی است...
داشتن مهم ترین چیزهای عالم بی آنکه صاحبشان باشی ...