اشتباهــــی... !

...از عشـــــق که حرف می زنی یاد حبـــــابی می افتم که به تلنگری بند است

اشتباهــــی... !

...از عشـــــق که حرف می زنی یاد حبـــــابی می افتم که به تلنگری بند است

قاصدکم...

می گویند ستاره ای که گاه
بالای ِ بام ِ خانه ی ِ ما می آید
روح ِ غمگین ِ همان قاصدکی ست
که شبی از ترس ِ باد
پشت به جنوب وُ
روو به جایی دور
گذاشت ُ
رفت ُ
دیگر ...
به خواب ِ هیچ بوته ای
باز نیامد ...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد