اشتباهــــی... !

...از عشـــــق که حرف می زنی یاد حبـــــابی می افتم که به تلنگری بند است

اشتباهــــی... !

...از عشـــــق که حرف می زنی یاد حبـــــابی می افتم که به تلنگری بند است

اسم ِتو


چه کاغذها که سپیدی دلشان از نام تو سیاه شد!از دل تنگی هایم،
از احساسم،
هزاران هزار صفحه سفید کاغذ سیاه شدند...
کاغذها عاشق شدند...
ولی تو.....!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد