اشتباهــــی... !

...از عشـــــق که حرف می زنی یاد حبـــــابی می افتم که به تلنگری بند است

اشتباهــــی... !

...از عشـــــق که حرف می زنی یاد حبـــــابی می افتم که به تلنگری بند است

نقاشی ام

تصویر می کنم نبودنت را 

خورشید بغض می کند 

می رود از آسمان نقاشی ام 

ابرها صفحه نقاشی ام را به تسخیر در می آورند 

اشک می ریزد 

خیس می شود نقاشی ام 

پاک می شوی 

به همین سادگی ... :(


+به همین سادگی...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد