اشتباهــــی... !

...از عشـــــق که حرف می زنی یاد حبـــــابی می افتم که به تلنگری بند است

اشتباهــــی... !

...از عشـــــق که حرف می زنی یاد حبـــــابی می افتم که به تلنگری بند است

یاد گرفته ام...

یاد گرفته ام که چگونــــه بی صدا بگریم !

یاد گرفتـــــه ام که هق هق گریه هایـــــم را با بالشم بــــی صدا کنم !

تو نگرانـــــم نشو !

همه چیز را یاد گرفتــــــه ام !

یاد گرفتـــــه ام چگونه با تو باشـــــم بی آنکه تو باشی

یاد گرفته ام ....نفس بکشــــــم بدون تو...

و بی یاد تو !

یاد گرفتـــــه ام که چگونه نبودنــــت را با رویای با تو بودن...

و جای خالـــــــی ات را با خاطرات با تو بودن پر کنـــــــم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد