اشتباهــــی... !

...از عشـــــق که حرف می زنی یاد حبـــــابی می افتم که به تلنگری بند است

اشتباهــــی... !

...از عشـــــق که حرف می زنی یاد حبـــــابی می افتم که به تلنگری بند است

...

سخت است در این هوای بهاری ، در این حال و هوای بهار ...
 

دلتنگ کسی باشی که شریک درد هایت است ...

 

 شریک شادی هایت ...

 

اما دست تقدیر تو را اینجا و او را آنجا نشانده است ...

 

سخت است همه جا ، هر لحظه چشم انتظارش باشی اما ...

 

او میخواهد ، تو میخواهی اما تقدیر نمیخواهد ... 

 

دلم را به بهار میسپارم تا حال و هوایش را تازه کند ! 

 

آرامش کند ! امید را در دلم لبریز سازد ! میدانم که می تواند !

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد