...از عشـــــق که حرف می زنی یاد حبـــــابی می افتم که به تلنگری بند است
...از عشـــــق که حرف می زنی یاد حبـــــابی می افتم که به تلنگری بند است
آواز قناری
سرما خورد
آسمان
دریا دریا
ابر بارید
بهار
دسته دسته
خشکید
وقتی
پدرها جیب هایشان
خالی از
تمامی آرزوهای
کودکانشان بود