نــه از تنهــایــی مــیتــرســم،نــه از تنهــا مــانــدن!تــرســم ازتنهــا بــودن،در کنــار دیگــری ســت . . .
+این روزا رُ دوست ندارم :(
پر از تردید ،دلتنگی و انتظار الکی :|
تــرســم ازتنهــا بــودن،در کنــار دیگــری ســت . . .
شاید باورت نشه ولی طی تحقیقات میدانی ثابت شده
:دی باشه باور میکنم
امروزمرگ را دیدمخیلی نزدیکو باز دانستم که مرگ با ما زندگی میکند ,هر چند باز هم فراموش میکنمنمیدانم چرا ,اماهمگی می ترسیم از اواو کهخواه ناخواهاما , بی شکروزییا شاید هم شبیتنگ در آغوش خواهد کشیدمان ,و نمیدانم اینجا , پِیِ چه می گردیمو زندگی را لحظه لحظه هدر میدهیم !افسوس
این یه حالتیه ک معمولن ب نوجوونای در کوران بلوغ دس میده
تــرســم ازتنهــا بــودن،در کنــار دیگــری ســت . . .
شاید باورت نشه ولی طی تحقیقات میدانی ثابت شده
:دی باشه باور میکنم
امروز
مرگ را دیدم
خیلی نزدیک
و باز دانستم که مرگ با ما زندگی میکند ,
هر چند باز هم فراموش میکنم
نمیدانم چرا ,اما
همگی می ترسیم از او
او که
خواه ناخواه
اما , بی شک
روزی
یا شاید هم شبی
تنگ در آغوش خواهد کشیدمان ,
و نمیدانم اینجا , پِیِ چه می گردیم
و زندگی را لحظه لحظه هدر میدهیم !
افسوس
این یه حالتیه ک معمولن ب نوجوونای در کوران بلوغ دس میده