اشتباهــــی... !

...از عشـــــق که حرف می زنی یاد حبـــــابی می افتم که به تلنگری بند است

اشتباهــــی... !

...از عشـــــق که حرف می زنی یاد حبـــــابی می افتم که به تلنگری بند است

نمیــآیی ؟

صَف می کشــند دلتنگی های مَن ...
چو دانه های تسبیــح ِ به نَخ کشیــده شُده...
چقــَدر بگـردانَم دانــه ها را
تا تـــو بیایی ؟!

نظرات 4 + ارسال نظر
دختر تنها دوشنبه 17 تیر 1392 ساعت 14:50 http://www.neveshtehayedeltangi.persianblog.ir

کاش باران بگیرد....
کاش باران بگیرید و شیشه بخار کند....
....و من همه دلتنگی هایم را رویش "ها" کنم....
...و با گوشه آستینم همه را یکباره پاک کنم و ....خلاص...

ماهی جمعه 7 تیر 1392 ساعت 22:02

چقــَدر بگـردانَم دانــه ها را
تا تـــو بیایی ؟!

masoud--21 جمعه 7 تیر 1392 ساعت 00:54 http://blogsky.com/harfhayebimokhatab

کاش میشد آدما کلید "shift" داشتن میتونستیم اون روشونم ببینیم...

masoud--21 جمعه 7 تیر 1392 ساعت 00:53 http://blogsky.com/harfhayebimokhatab

تو بشین لایکاتو بشمار..من غصه هامو...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد