بدترین حالت ماجرا این است که طاقتمان تمام شود !
به روی خودمان نیاوریم...
و تا زمان مرگ ادامه دهیم...
خیلی ها این طور زندگی میکنند.
دست انداز کم طاقتی را رد کرده اند...
و افتاده اند توی سرازیری عادت...
مدت هاست خوشه نشین عادت شده ایم ...
الان همه رد کردن و فقط عادت کردن که ادامه بدن
سهراب گفتی که : چشمها را باید شست ... شستم اما به چه قیمتی؟ کم شدن سوی چشمانم باگریه های شبانه ی دل بارانیم جور دیگر هم دیدم دلها سیاه تر،دروغها رنگین تر،ماسک ها خوشکل تر و...
هر کس جای من بود میبرید اما.. من هنوز دارم میدوزم...
تکپر باش..هر پر نباش...
چیزی که تبدیل به عادت بشه دیگه واقعی نیست.
مدت هاست خوشه نشین عادت شده ایم ...
الان همه رد کردن و فقط عادت کردن که ادامه بدن
سهراب گفتی که : چشمها را باید شست ...
شستم اما به چه قیمتی؟
کم شدن سوی چشمانم باگریه های شبانه ی دل بارانیم
جور دیگر هم دیدم
دلها سیاه تر،دروغها رنگین تر،ماسک ها خوشکل تر و...
هر کس جای من بود میبرید
اما..
من هنوز دارم میدوزم...
تکپر باش..هر پر نباش...
چیزی که تبدیل به عادت بشه دیگه واقعی نیست.