این روزها میشنوم آن انسانی نیستم که خود میبینم !
از هرکه میپرسم گناهم چیست نمیگوید !
دیگر نمیدانم من اینم یا آنم ؟ اینی که میشناسم یا آنی که هیچ درباره اش نمیدانم !
شنیدم مادرم میگفت خبیثم و من امروز آموختم که آدم خبیث هم اشک میریزد ...
آدم خبیث هم دل دارد...
آدم خبیث هم بغض گلویش را میفشارد...
امروز فهمیدم آدم خبیث هم سعی میکند خوب باشد... !
امروز فهمیدم حتی وقتی به آدم خبیث هم میگویند خبیث قلبش میشکند .
دوستی گفت تشنه قدرتم ولی نمیدانم چرا وقتی همه سعی میکنند عشقشان را کنار خودشان نگه دارند میشوند عاشق و من میشوم تشنه قدرت و تسلط !
چند روزی ست میپیچد این صفت های جدید در سرم و جواب همه شان فقط اشک است ...
گلوله های گرم اشک در میان آب سرد شیر روشویی و تصویر یک من در آیینه منی که دیگر نمیشناسمش !
شعله قلبم تنها به امید این روشن است که میدانم خدا این من جدید را هم دوست دارد حتی اگر منی عاشق یا شاید بهتر است از صفت های جدیدم استفاده کنم تشنه قدرت و تسلط باشد حتی اگر منی خبیث باشد !
خبیث! چقدر این واژه برایم بعید بود... ولی اکنون میتوانم بهتر از لغت نامه دهخدا تعریفش کنم .
خبیث یعنی عاشق
خبیث یعنی تلاش برای محبت کردن
خبیث یعنی حرف دلت را زدن
خبیث یعنی رازداری
خبیث یعنی گفتن حقایق
خبیث یعنی من !
برای خبیث نبودن باید عشقت را رها کنی
برای خبیث نبودن باید به هرکس دیگران میپسندند محبت کنی
برای خبیث نبودن باید حرفی را بزنی که دیگران میخواهند
برای خبیث نبودن باید رازها را فاش کنی تا کنجکاویشان سرکوب نشود
برای خبیث نبودن باید حقایق را آنطور ببینی و بشنوی که آن ها میخواهند
برای خبیث نبودن باید من نباشی!
..::: از وب دوست خوبم
خوبــــی گــُلـَم ؟ :*
وای معرکه بود...بغصم گرفت...
:* :(
فدات بد نیستم مرسی :*
منتظر شروع دانشگام :)
آره عزیزم زیاد سر نمی زنم ...
قربونت برم منم همینطور...بیا یغلم :*
خیلی قشنگ بود
سَلام عزیزم ...
چطوری ؟ :*
سلام زهرا جونم :*