نــه از تنهــایــی مــیتــرســم،نــه از تنهــا مــانــدن!
تــرســم ازتنهــا بــودن،در کنــار دیگــری ســت . . .
+این روزا رُ دوست ندارم :(
پر از تردید ،دلتنگی و انتظار الکی :|
و گاهی آن قدر منتظر می مانی که می فهمی زودتر از اینها باید فراموش میکردی!
+و سخت تر اینه که بفهمی جزو دسته ی دومی :(
خوش به حال قاصدک ها...
با هزار آرزو روی دوششان پرواز می کنند...
و ما با یک آرزو سقوط می کنیم.
تو هم که یادت میرود خوابهایم را تسخیر کنی
کسی در زندان گوش،
بیدارباش میدهد
تا یاد آور شود کسی،
آرامش را همیشه از آغوش من دزدیده است...
این روزها بهت زده ام
چطور میشود همه کسِ یک نفر باشی
و از لحظهای تا لحظه ی دیگر، دیگر هیچ چیزی برایش نباشی ؟؟
چطور میشود یک نفر همه کس زندگیت باشد...
حتی اگر خودش دیگر نباشد ؟