من خودم را در آغوش گرفته ام !
نه چندان با لطافت
و نه چندان با محبت
اما وفادارِ وفادار...گم کرده ام خودم را
در میان هیاهوی بی تو بودن
کمی از رویاهایم فاصله بگیر
دلم یک آغوش خوشبختی می خواهد ...
هــــَر روز تکراریستــ
صُبــح هَمــ مــــآجَرای ســـآבه ایستــ
گنجشکــ ـها بیــ خوבیـــ شـُلوغــَشـــ می کننــב!
هــَـرچــﮧ مـے رَوَمــ....
نمـے رسَمــ....
گـآهـے بآ خـوב فکـر مـے کنـَـمـ....
نکــنـ َב مــَـטּ باشــمـ ,
کَلــــاغ آخَـر قصـ ـﮧهـآ ...
تنها بودن قدرت می خواهد
و این قدرت را کسی به من داد
که روزی می گفت هیچوقت تنهایت نمی گذارم…